اولین بار همیشه سخت است. بلوند با سؤالاتش دوست دخترش را برانگیخت و به او پیشنهاد داد با یک دختر رابطه جنسی را امتحان کند. و او مخفیانه در مورد آن خواب دید، بنابراین این مرحله برای او چندان دشوار نبود. وقتی دخترها همدیگر را دوست میدارند، مرد هم مثل خودش با آنها سخت میگیرد. خوشحالم که دخترها این کار را کردند. خیلی داغه!
تو برای بیرون ماندن از زندان هر کاری می کنی. اما اگر این نوع دستمزدی است که نگهبان میخواهد، مرتکب باید تمام تلاش خود را بکند. و به این ترتیب این مرد او را به خوبی فاک کرد، او را در همه موقعیت ها فاک کرد، به طوری که خود نگهبان می خواست طعم خروس او را بچشد. و پایان روی شکم او نتیجه را کامل کرد. تمام بدهی ها پرداخت شده بود. آزادی که مدتها انتظارش را می کشید آمد.
♪ من میخوام اینطوری لعنتی کنم ♪