این زیبای بلوند توانست پدرش را متقاعد کند که او در تمرینات مضراب عالی است و حتی می تواند با پاهایش به مردی خوش بگذرد. بابا از سعادت ذوب شد، زیرا انتظار چنین سرعتی را از دخترش نداشت. او شلخته جوان را به سختی لعنت کرد تا نوازش های پدرش را برای مدت طولانی به یاد بیاورد. اما لابد خوشش میآمد، چون نالههایش چنان پرشور بود که حتی خونم بین پاهایم میجوشید.
خوبی هاستل آشنایی های معمولی و رابطه جنسی است که شما را به هیچ چیز مقید نمی کند. در این مورد، آن مرد واقعاً خوش شانس بود که توانست با دو نفر از این بلوندهای زرق و برق دار برخورد کند. به خصوص جوان تر، خوش قیافه، با بیدمشکی مرتب، جوانان نسبتاً محکم و چهره ای زیبا است. اما بزرگتر بسیار پرشور است. می بینید که او سعی می کند تا جایی که می تواند مایع شفابخش را از مرد بیرون بکشد. احتمالا می خواهد جوان شود.
این یک شب اقامت بسیار گران برای خانم است! فکر میکنم گرفتن یک اتاق در هتل برای او خیلی راحتتر از لعنت شدن توسط دو سیاهپوست بزرگ بود. هر چند او یک افراطی است! من فقط می توانم به دو احتمال فکر کنم. اول این که این خانم یک پوره مانیا است و به بهانه های قابل قبولی به تفریح مورد علاقه اش رسیده است. گزینه دوم این است که خانم استخدام شده و برای پول کار می کند. من می توانم به طور منطقی فرض کنم که اگر خانم در این دسته بندی ها قرار نگیرد، بعید است که با میل خود را با دو دیک سیاه و سفید تنظیم کند.