پسر بالغ نامادری جوان را در آشپزخانه گرفت و البته او را بیرون نداد. او کجا می رفت - آیا او برای تماشای فوتبال در تلویزیون با پدرش می رفت؟ بیدمشک او خیس از میل است. و زبان این سگ به او احساس خوبی می دهد، بسیار شیرین. عوضی نمی تواند جلوی خودش را بگیرد و پاهایش را باز می کند. و اگرچه پدرش حرف پسر را قطع کرد ، اما او به او قول داد که ادامه دهد. داشتن چنین نامادری خونسرد در خانه خوب است.
به دعوت دوست دخترش، سبزه در یک قایق تفریحی بود. اما او فراموش کرد به برادر بزرگش هشدار دهد. با این حال، جوجه زیبا به پرداخت هزینه های شنیع عادت نداشت و تصمیم گرفت همه چیز را به طور مسالمت آمیز حل کند - با مکیدن یک مرد طاس. او باید در ذهنش از سرنوشت تشکر کرده باشد - آن مرد یک دیک عالی داشت! من چنین دخترانی را دوست دارم که به این مشکل فکر نمی کنند که چگونه هزینه آن را پرداخت کنند. بهتر است او را در دهان خود بگیرید یا پاهایش را باز کنید!
من عاشق دخترانی هستم که کمربند بنددار روی ران هایشان دارند. انگار دارند اعتراف می کنند که عوضی شده اند. این جوجه است که خروس را از سوراخ می مکد. برایش مهم نیست که چه کسی در دهانش می افتد، سیاه یا سفید، جوان یا پیر. شکاف های او برای همه باز است.