تماشای اینکه همسرت در حال مکیدن دیک دیگران است، یک قتل است. و می فهمد که با لیسیدن بیضه های دیگران، استخوان شوهرش تیزتر می شود. بنابراین این زوجهای هوسران با هم عوض میشوند تا حواس خود را تیز کنند، تازگی را برگردانند و ارگاسم خود را روشنتر کنند. فقط من نورپردازی را روشن نمیکنم، آنوقت کمتر گفته میشود و خجالت کمتر میشود.
درست مثل ماهی قرمزی که ماهیگیران با تور به ساحل کشیده اند. او از کجا می دانست که آنها چه آرزویی داشتند، که او بلوند می شد. با این حال، او همچنین باید آرزوی دوم خود را محقق می کرد - اجازه دادن به آنها در تمام شکاف هایش. من فکر می کنم او به آرزوی سوم خود نیز خواهد رسید - مکیدن ماشین! بنابراین اکنون او باید کمی بیشتر از پدربزرگ افسانه در خشکی بماند. چون انگار دوست داره مکیدن و قورت دادن رو هم دوست داشته باشه!